وی به مدرسه آمریکایی IRAN BETHEL می رفت و در سال ۱۳۰۳ تحصیلاتش را در آنجا به اتمام رسانید. سپس مدتی در همان مدرسه به تدریس زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت.
پروین در نوزده تیر ماه ۱۳۱۳ با پسر عموی پدرش «فضل الله همایون فال» ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه به خانه شوهر رفت. شوهر پروین از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی در کرمانشاه بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. او که در خانهای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و به دور از هر گونه آلودگی پرورش یافته بود پس از ازدواج ناگهان به خانهای وارد شد که یک دم از بساط عیش و نوش خالی نبود و طبیعی است همراهی این دو طبع مخالف نمیتوانست دوام یابد و سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر با گذشتن از مهریه اش در مرداد ماه ۱۳۱۴ طلاق گرفت. او ۳۵ سال داشت که درگذشت.
بخشی اندک از آنچه که پروین در سوگ پدرش سرودهاست:
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل | تیشهای بود که شد باعث ویرانی من | |
عضو جمعیّت حق گشتی و دیگر نـخوری | غـم تـنهایی و مـهجوری و حـیرانی من | |
من کـه قـدر گـهر پاک تـو مـیدانستم | ز چـه مـفقود شـدی؟ ای گهر کـانی من | |
من که آب تو ز سرچشمهٔ دل مـیدادم | آب و رنگت چه شد ای لالهٔ نعمانی من؟ | |
من یکی مرغ غزلخوان تو بـودم، چه فتاد؟ | که دگر گـوش نـداری به نواخوانی من | |
گنج خود خوانـدیَم و رفتی و بگـذاشتیَم | ای عجب! بعد تو با کیست نگهبانی من؟ |