ابو منصور محمد بن احمد توسی شناختهشده به دقیقی (زاده ۳۲۰ - مرگ میان سالهای ۳۵۶-۳۵۹ خورشیدی) شاعر بزرگ پارسی زبان بود. زادگاه وی بنا به روایات گوناگون، توس، بلخ، سمرقند و بخارا ذکر شده است.او از معدود شاعران ادبیات فارسی بوده که دین زرتشتی داشته است.دقیقی آغاز کننده سرایش شاهنامه بود.
دقیقی از طبقه دهقانان خراسان بوده است که در عصر منصور بن نوح سامانی و پسر او می ریسته است.خاندان وی را متومل دانسته اند اما او سرمایه هایی که از ارث پدر به او رسیده بود را بدنبال عیاشی و خوشگذرانی هدر می دهد.در دوره جوانی به سرایش داستان های تاریخی ایران مبادرت می ورزد و در این راه برای سرایش شاهنامه بدلیل ارادتی که به زرتشت داشته از داستان ظهور زرتشت شاهنامه خود را آغاز می کند.چندی پس از این در سال ۳۶۷ هجری او بدست غلام خود به قتل می رسد.
دقیقی گویا به فرمان نوح دوم سامانی به سرودن شاهنامه دستیازیدهاست. ولی به گفتهٔ فردوسی بیش از هزار بیت از آن و آن هم درباره گشتاسپ و تاختن ارجاسپ به ایران را به نظم نکشیده که به دست بردهای کشته میشود.
گشتاسپنامه دقیقی را پس از شاهنامه برترین اثر حماسی فارسی در بحر متقارب دانستهاند. ولی به گفته محمد دبیر سیاقی «از لحاظ وسعت فکر و میدان خیال و حکمت وعظ و نتیجهگیری اخلاقی از بیان وقایع و احساسات وطنی به پای شاهنامه نمیرسد».
دکتر ذبیحالله صفا مینویسد : «دقیقی بر آیین زرتشتی بوده و خود برین گفته دلایلی دارد که ذکر خواهیم کرد. برخی به سبب آنکه وی اسم و کنیهٔ مسلمانی دارد، در زرتشتی
بودن او تردید کردهاند، لیکن این دلیل قاطعی نیست، زیرا ما کسانی را در
سه چهار قرن اول داریم که اسم خود و پدر شان اسامی مسلمانی بوده ولی در
زردتشتی بودنشان تردیدی نیست».
خود دقیقی در دو بیت دین خود را زرتشتی عنوان میکند:
دقیقی چار خصلت برگزیده | به گیتی از همه نیکی و وشتی | |
لب یاقوت رنگ و ناله چنگ | می خوشرنگ و دین زردهشتی |
یا این شعر:
برخیز و برافروز هلا قبلهٔ زردشت | بنشین و برافکن شکمِ قاقُم بر پشت | |
بس کس که ز زردشت بگردیده دگربار | ناچار کند رو سوی قبلهٔ زردشت | |
من سرد نیابم که مرا زآتش هجران | آتشکده گشتهست دل و دیده چو چرخُشت | |
گر دست به دل بر نهم از سوختن دل | انگِشت شود بیشک در دستِ من انگُشت | |
ای روی تو چون باغ و همه باغ بنفشه | خواهم که بنفشه چِِنم از زلف تو یک مشت | |
آن کس که مرا کُشت، مرا کُشت و ترا زاد | وان کس که ترا زاد، ترا زاد و مرا کشت |